ﻧﻘﺶ ﻣﻌﻠﻢ ﭘﺮﻭﺭﺷﯽ ﺗﻮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺚ!…
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻧﻘﺶ ﻣﺪﺍﺩ ﺳﻔﯿﺪ ﺗﻮ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻧﮕﯿﺎ ﺑﻮﺩ
هميشه هست اين ساخت چين :))
به خلاقيتشون از 1 تا 10 چند ميدي؟!
من كه 10 ميدم :دي (هر چي باشه خلاقيت ايرانيه ديگه :دي)
دلتنگ که باشی ،
آدم دیگری میشوی
خشنتر.. عصبیتر.. کلافه تر و تلخ تر
و جالبتر اینکه ، با اطرافیان هم کاری نداری
همه اش را نگه میداری و دقیقا سر کسی خالی میکنی ،
که دلـتنگ اش هستی...
دلم تنگ شده
براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده
دلم تنگه...
براي بودنت
شايدم لبخند خودم
دلم براي همه چيز تنگ شده جز
نبودنت
قیافه ی دخترا وقتی سوسک میبینن
![](http:///images/54048397776676452007.jpg)
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ ها می کند
پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است!
(دکتر علی شریعتی)
دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن
نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه میکنن ، والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم
بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت کتک میخوردیم :|
تجربه بهم ثابت کرده که از یه سنی به بعد
دیگه نباید در پیشگاه والدین گرامی از افعال پرسشی استفاده کرد!
برای مثال:
میشه من امشب با دوستام برم بیرون؟ (شکل غلط)
من رفتم بیرون! (شکل صحیح)
گـــاو هـم کـه بـاشـی ، در صــورتـی کـه در مــوقـعـیـت مـنـاسـب قـــرار بـگـیـری ، کـسـانــی هــسـتـنـد
کــه تـو را بـپـرسـتـنـد !
بـــرتراند راســــــل
ايا از خشكي پوست خود رنج ميبريد؟
خجالت نمیکشید ؟
مردم سرطان دارن میسازن باهاش !
اینم شد درد ؟
يني تاثيري كه فيسبوك تو بي حجابي و بد حجابي مملكت داشته سياستاي رضا شاه نداشته :|
حالا اين عكسو بيخيال شين :)))) جنبه طنز داره.. ولي متن بالا واقعا جديه :|
اصن يه وضي
مامانم میگه تنها راهی که می فهمیم تو زنده ای اینکه هر از چندگاهی از پا کامپیوتر یه صدای خنده یا فحش به گوشمون میرسه
خو خدا ای فوشا رو از ما نگیره ب حق همی سوی چراغ:|
پسر به بابا : بابا میشه بپرسم شما ساعتی چقدر پول در میارین ؟
پدر : تو نباید دخالت کنی توی این مسائل ! ولی من ساعتی 10 هزار تومان در میاریم.
پسر : بابا میشه 5 هزار تومان ازت قرض بگیرم ؟
پدر : برای این پرسیدی ؟ نه نمیشه تو پول نیاز نداری ( با حالت عصبی )
پسر را بدون اینکه چیزی بگه سرشو میندازه زیر و میره توی اتاقش ... پدر با خودش فکر کرد "چرا من عصبانی شدم ؟ " باید بفهمم واسه ی چی بچه ی 10 ساله 5 هزار تومن پول میخواد !
در اتقاق پسر باز شد ...
پدر : پسرم ببخشید عصبانی شدم بیا این 5 هزار تومن اما اول بهم بگو واسه ی چی میخوای این پولو؟
پسر در حالی که 4 هزار تومن پول از زیر بالشتش بیرون میاورد ... : پدر پولم کمه ... میشه بهم تخفیف بدی ؟
پدر با تعجب : تخفیف ؟ واسه ی چی ؟
پسر : میشه بجای 10 هزار تومن 9 هزار تومن بگیرین و 1 ساعت مال من باشی فردا شب ؟ میخوام فردا شب با هم شام بخوریم ...
پدر سرشو زیر انداخت و اشک از چشماش سرازیر شد...
خانه خريد ولي آشيانه نه ،
رختخواب خريد ولي خواب نه ،
ساعت خريد ولي زمان نه ،
مي توان مقام خريد ولي احترام نه ،
مي توان کتاب خريد ولي دانش نه ،
دارو خريد ولي سلامتي نه ،
خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ،
مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه
وقتی یارو خودش نمیدونه تو از کجا ؟
نگاهم کرد ، دل به او بستم ، باز نگاهم کرد و …
تازه فهمیدم یارو خله ! فقط نگاه میکنه !
تعداد صفحات : 5